جدول جو
جدول جو

معنی علی فهری - جستجوی لغت در جدول جو

علی فهری
(عَ یِ فِ)
ابن حسن بن محمد بن فهر فهری مصری مالکی. مکنی به ابوالحسن. وی در حدود سال 440 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: فضایل مالک. (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 35)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ مِ)
ابن عبدالرحمان بن احمد بن یونس بن عبدالاعلی صدفی مصری. مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن یونس (ابوالحسن علی بن...) و نیز علی (ابن عبدالرحمان بن...) شود
ابن ابی حزم قرشی دمشقی مصری شافعی. مشهور به ابن نفیس و ملقب به علاءالدین. رجوع به ابن نفیس و علی (ابن ابی حزم...) شود
ابن سندبن علی بن سلیمان. وی در اصل لواتی بود ولی در ابیار می زیست و از شافعیان مصر بود. رجوع به علی ابیاری شود
ابن یعقوب بن جبریل بن عبدالمحسن بکری مصری شافعی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی بکری شود
ابن عبدالله سفطی مصری مالکی. مشهور به وراق و ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی وراق شود
ابن خلیل مرصفی یا مرصفاوی مصری مدنی شافعی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی مرصفی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ هَِ)
ابن طاهر بن معوضه بن تاج الدین قرشی اموی. مکنی به ابوالحسن و ملقب به الملک المجاهد. یکی از مؤسسان دولت بنی طاهر در یمن. وی در سال 809 هجری قمری متولد شد و با برادرش عامر برای بدست گرفتن حکومت یمن مجاهدت می کرد تا اینکه در سال 858 هجری قمری بر سراسر تهامه دست یافتند و سپس دامنۀ قلمرو خود را وسعت دادند و مناطق تحت حکومت خویش را بین خود تقسیم کردند و علی، تهامه را از حرض تا حیس با جمیع نواحی آن مالک شد، و عامر، حاکم بر حیس تا عدن و جمیع نواحی آن گردید. در سال 869 هجری قمری برادرش در جنگ با اهل صنعاء به قتل رسید در نتیجه مناطق وی تحت نفوذ علی درآمد و او در آبادانی جمیع این مناطق کوشش فراوان کرد و از خود آثاری بسیار باقی گذاشت تا اینکه در سال 883 هجری قمری درگذشت. وی نخستین کسی است که به کاشتن نخل و نیشکر و برنج در درۀ زبید پرداخت. (از الاعلام زرکلی از السناالباهر و العقیق الیمانی والضوء اللامع ج 5 ص 233)
علی بن عبدالله طاهری. وی از هشام بن علی شیرازی روایت کرده است و محمد بن طیب بلوطی از او روایت دارد. وی از خاندان طاهر ذوالیمینین بوده است. (انساب سمعانی ورق 364 ’الف’)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ جَ)
ابن محمد بن علی بن محمد علوی عمری شجری. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن ومشهور به ابن صوفی. در انساب تألیفاتی داشت و در سال 425 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: 1- الشافی. 2- العیون. 3- المبسوط، در انساب. 4- المجدی فی انساب الطالبین. 5- المشجرات، در انساب. (از معجم المؤلفین از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 323 و تذکرهالمتبحرین ص 490 و اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 32)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَ)
ابن ماجدۀ سهمی. مکنی به ابوماجده. وی از صحابه بود و از ابوبکر وعمر روایت کرد. (از الاصابۀ ابن حجر ج 5 قسم سوم). واژه صحابی از ریشه «صحب» به معنای همراهی آمده و در اصطلاح اسلامی به کسانی اطلاق می شود که پیامبر اسلام (ص) را دیده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر مسلمان مانده اند. آنان پایه گذاران سنت، ناقلان حدیث و ستون های نخستین جامعه اسلامی به شمار می روند.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سِمْ مَ)
ابن محمد. وی آخرین سفیر حضرت قائم (ع) در دورۀ غیبت صغری بود که حاجات خلق را به صاحب الامر میرساند و پس از او سفیر دیگری امام (ع) را ندیده و حدیثش را نشنیده است. وی در سال 326 هجری قمری درگذشت. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 101)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِسُکْ کَ)
ابن عیسی بن سلیمان بن محمد بن سلیمان بن ابان نفری فارسی. مشهور به سکری و شاعرالسنه و مکنی به ابوالحسن. ادیب و شاعر متولد در ماه صفر سال 357 هجری قمری در بغداد. اصل او از نفر است که از بلاد فارس میباشد. وی در سال 413 هجری قمری در بغداد درگذشت. او را دیوان شعر بزرگی است. و نیز مناقضاتی با شعرای شیعۀ امامیه دارد. (از معجم المؤلفین از تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 12 ص 17 و اللباب ابن اثیر ج 2 ص 19) (از الاعلام زرکلی از تبیین کذب المفتری ص 248)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مُ)
ابن احمد مقری. از محدثان بود. (منتهی الارب). واژه ی محدث از ریشه ’حدیث’ گرفته شده و به کسی اطلاق می شود که تخصص در نقل، حفظ و تحلیل احادیث دارد. این فرد معمولاً بر متون حدیثی مسلط است و می تواند صحیح را از ضعیف تشخیص دهد. محدثان نقش نگهدارنده سنت نبوی را داشتند و از طریق کتابت یا روایت شفاهی، احادیث را به نسل های بعدی منتقل کردند. برخی از معروف ترین محدثان عبارتند از بخاری، مسلم، ترمذی و نسائی.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عُ مَ)
ابن محمد بن علی بن محمد علوی عمری شجری. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن صوفی. رجوع به علی شجری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن عبدالله طوری مصری حنفی. فقیه قرن دهم هجری بود و در سال 1004هجری قمری در مصر درگذشت. او راست: ذخیرالناظر، در شرح الاشباه و النظائر ابن نجم، در فروع فقه. (از معجم المؤلفین از خلاصهالاثر محیی ج 3 ص 200 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 750 و فهرس التیموریه ج 4 ص 161)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عُ)
ابن عثمان بن محمد بن احمد بن حسن عذری بغدادی. مشهور به ابن قاصح و مکنی به ابوالبقاء 716- 801 هجری قمری). قاری و منجم قرن هشتم هجری قمری بود. او راست: 1- تحفهالانام فی الوقف علی الهمز لحمزه و هشام. 2- درهالافکار فی معرفهاوقات اللیل و النهار. 3- سراج القاری المبتدی و تذکرهالمقری المنتهی. 4- قرهالعین فی الفتح والاماله بین اللفظین. 5- هدایهالمبتدی فی معرفهالاوقات بربعالدائرهالذی علیه المقنطرات. (از معجم المؤلفین از فهرس مخطوطات القرأات بالظاهریه و طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 555 و الضوء اللامع سخاوی ج 5 ص 260 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 727 و فهرس المخطوطات المصورۀ کونتش ج 3ص 18 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 369 و سایر صفحات)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ظَ فَ)
ابن عقیل بن محمد بن عقیل بغدادی ظفری حنبلی. مکنی به ابوالوفاء. علاوه بر کتاب الفنون و کتاب الواضع که در ’ابوالوفاء’ ذکر شده است، او راست: 1- الانتصار لاهل الحدیث. 2- تفضیل العبادات علی نعیم الجنات. 3- الفصول فی فروع الفقه الحنبلی، در ده مجلد. رجوع به ابوالوفاء (علی بن محمد بن عقیل حنبلی) و نیز به مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 151. سیرالنبلاء ذهبی ج 12 ص 103. مناقب احمد بن حنبل از ابن جوزی ص 227. فهرس مخطوطات الفقه الحنبلی بالظاهریه از طاهر جزائری، شمارۀ 126. الوافی صفدی ج 12 ص 121. طبقات الحنابلۀ فراء ص 413. الکامل ابن اثیر ج 10 ص 198. البدایۀ ابن کثیر ج 12 ص 184. طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 556. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 243. مرآهالجنان یافعی ج 3 ص 204. مختصر دول الاسلام ج 2 ص 28. شذرات الذهب ابن عماد ج 4 ص 35. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 71 و... ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 85 و... ج 2 ص 54 و... هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 695
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ هَِ)
ابن عبدالله بن علی نطوبسی قاهری ازهری ضریر مالکی سنهوری. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی سنهوری شود
ابن ابراهیم بن احمد بن علی بن عمر حلبی قاهری شافعی. ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی حلبی شود
ابن محمد بن احمد بن یوسف بن محمد هیثمی طبناوی قاهری مالکی اشعری. ملقب به نورالدین. رجوع به علی طبناوی شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری ازهری شافعی. مشهور به سید فرضی و ملقب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن سلطان محمد هروی قاری حنفی. مکنی به نورالدین. عالم قرن دهم و یازدهم هجری قمری رجوع به قاری و به مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 100. فهرس المؤلفین بالظاهریه. خلاصهالاثر محیی ج 3 ص 185. البدر الطالع شوکانی ج 1 ص 445. هدیه العارفین ج 1 ص 751. عقودالجوهر جمیل العظم ص 264. کشف الظنون ص 24 و 60 و 445 و... فهرست الخدیویه ج 1 ص 107 و..
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فَ)
تربتی. وی شاعر و از اهالی تربت حیدریۀ خراسان بود. و برخی از تذکره نویسان گویند که به هند سفر کرده اکبرشاه را مدح نمود. او را دیوانی است که پنج هزار بیت شعر دارد. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 845 از تحفۀ سامی ص 118)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فَ)
ابن یوسف بن احمد رومی حنفی فناری. ملقب به علاءالدین. نام او در هدیه العارفین بصورت ’علی بن یوسف بن بالی بن محمد بن حمزۀ فناری’ آمده است. وی در بروسا پرورش یافت و نزد عالمان هرات و سمرقند و بخارا تحصیل کرد و در سال 903 هجری قمریدرگذشت. او راست: 1- شرح قسم اللتجنیس فی علم الحساب. 2- شرح الکافیه، در نحو. (از معجم المؤلفین از الکواکب السائرۀ غزی ج 1 ص 278 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1767 و الشقائق النعمانیۀ طاش کبری ج 1 ص 321)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ طَ بَ)
ابن محمد بن مهدی طبری اشعری. مکنی به ابوالحسن. محدث و فقیه ومفسر و اخباری بود، و در سال 324 هجری قمری در قید حیات بوده است. وی در بصره نزد ابوالحسن اشعری تحصیل کرد و در حدود سال 380 هجری قمری درگذشت. او راست: مشکلات الاحادیث الوارده. (از معجم المؤلفین از الوافی صفدی ج 12 ص 190 و طبقات الشافعیۀ سبکی ج 2 ص 312)
ابن قاسم طبری. ادیب بود و در حدود سال 683 هجری قمری درگذشت. او راست: شرح لامیهالعجم طغرائی، که آن را ’حل المبهم و المعجم فی شرح لامیهالعجم’ نامیده است. (ازمعجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1538)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن عبدالله بن یوسف بیری حلبی، ملقّب به علاءالدین. ادیب و نویسنده بود و در سال 743 هجری قمری متولد شد و عهده دار نوشته های سری ’یلبغا ناصری’ نایب حلب گشت، وچون الملک الظاهر بر یلبغا خشم گرفت و او را به قتل رساند، این علی بن عبدالله را نیز به قاهره برد و در سال 794 هجری قمری به کشتن وی دستور داد. بیری نوشته های نظم و نثر خود را در کتابی بنام ’تلوین الحریری من تکوین البیری’ جمعآوری کرده است. (از الاعلام زرکلی بنقل از الاعلام النبلاء ج 5 ص 112. الدررالکامنه ج 3 ص 75)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زُ)
ابن احمد بن عبدالرحمان بن احمد بن عبدالرحمان بن یعیش زهری باجی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی باجی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ)
متوفی پس از سال 1074هجری قمری او راست: المنهاج المحمدی فی الطریق الاحمدی. (از معجم المؤلفین بنقل از الکشاف اسعد طلس ص 123)
ابن مصطفی بن پیرمحمد کوتاهیه وی رومی حنفی، ملقّب به جبری و مشهور به بلبل زاده. رجوع به علی بلبل زاده شود
لغت نامه دهخدا
(عَ فَ)
ابن رفاعه رافع بن بدوی طهطاوی. در سال 1265 هجری قمری متولدشد و مدتی امور بازرسی و نظارت بر وزارت فرهنگ مصر را بر عهده داشت و در سال 1321 هجری قمری در قاهره درگذشت. او راست: 1- رقم العلم فی رسم القلم. 2- قدوهالفرع بأصله و حب الوطن و أهله. (از معجم المؤلفین)
وی متصدی ادارۀ بازرسی دخانیات در دو شهرستان دقهلیه و شرقیه در مصر بوده است. او راست: الحشرات المتلفه لزراعه القطن المصری و کیفیه ابادتها، که در سال 1313 هجری قمری در زمان حیات مؤلف در اسکندریه به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ فِ)
ابن محمد عبیدالله حکیم. وی در سال 1296 هجری قمری در قاهره متولد شد و به امر تدریس پرداخت و در سال 1372 هجری قمری در قاهره درگذشت. او راست: 1- آداب الفتی. 2- الانسان، در چهار جلد. 3- دلیل العمله و المعامله. 4- سعادهالزوجین، در سه جلد. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فَ)
ابن محمود بن محمد بن مسعود بن محمد بن محمد بن محمد بن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی. مشهور به مصنفک و ملقب به علاءالدین. رجوع به علی مصنفک شود
ابن محمد بن عبدالله فخری. متکلم قرن نهم هجری قمری او راست: تلخیص البیان فی ذکر فرق أهل الادیان. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ هََ)
ابن داود بن ابراهیم جوهری، مشهور به ابن صیرفی. وی مورخ بود (819-900 ه. ق). او راست: 1- انباءالهصر فی أبناء العصر. 2- نزههالنفوس و الابدان فی تواریخ الزمان. (از معجم المؤلفین بنقل از کشف الظنون ص 1949. التعریف بالمورخین عراوی ج 1 ص 251. جوله فی دورالکتب الامیر کیۀ کورکیس عواد ص 80. فهرس المخطوطات المصورۀ لطفی عبدالبدیع ج 2 ص 35. هدیهالعارفین ص 739)
ابن داود بن سلیمان جوهری مصری شافعی، ملقّب به نورالدین. نحوی بود و به سال 887 هجری قمری درگذشت. اوراست: شرح الفیۀ ابن مالک. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 1 ص 120. هدیهالعارفین ج 1 ص 737)
ابن اسماعیل بغدادی، معروف به رکاب سالار و ملقّب به علم الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علم الدین جوهری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن حسین جوری (یا حوری) ، مکنّی به ابوالحسن. او راست: المرشد، در ده مجلد که در آن مختصر مزنی و ابن الرفعه را جمع کرده است. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1654)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ جَ زَ)
ابن منصور بن مضرس بن قیس غنوی جزری مشهور به ابن غدیر. وی شاعر و سوارکار و اهل الجزیره بود. او در عهد عبدالملک بن مروان میزیست و شعری درباره ف تنه زبیر دارد. وفات وی در سال 80 هجری قمری بوده. (از الاعلام زرکلی بنقل از سمطاللالی ص 799. آمدی ص 164. مرزبانی ص 280)
ابن محمد بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی، مشهور به ابن اثیر جزری و ملقّب به عزالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن اثیر و نیز به علی (ابن محمدبن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن علی بن منصور حوری، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و شاعر و نویسنده بود و در ربیع الاول سال 497 هجری قمری درگذشت. (از معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 5 ص 410)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خُ ضَ)
ابن محمد بن زهران بن علی رشیدی مصری شافعی، مشهور به خضری. محدث بود (1124- 1186 هجری قمری). او راست: 1- حاشیه بر شرح شبستری بر الاربعین النوویه. 2- شرح لقطهالعجلان. 3- غایهالطلب فی اثبات کفر من سب العرب بغیرسبب. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 769. عجائب الاثار جبرتی ج 1 ص 374)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حُ)
ابن عبدالغنی فهری حصری ضریر قیروانی، مکنّی به ابوالحسن. قاری و ادیب و شاعر بود. وی در حدود سال 415 یا 420 هجری قمری در قیروان متولد شدو در موقع تولد نابینا بود. سپس به اندلس رفت و ملوک آنجا را مدح کرد و در سال 488 در طنجه درگذشت. او راست: 1- اقتراح القریح و اجتراح الجریح. 2- دیوان شعر. 3- القصیده الحصریه فی قراءه نافع. 4- المستحسن من الاشعار. 5- معشرات الحصری. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 125). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الخریدۀ ابن عماد ج 12 ص 17. الوافی صفدی ج 12 ص 100. سیرالنبلاء ذهبی ج 12 ص 6. طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 550. وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 431. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 385. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1337. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 110. هدیهالعارفین ج 4 ص 205
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
سید علی ساری، وی حاکم ساری بود و وقتی سیدعلی آملی بجنگ او آمد از وی شکست خورد و به استرآباد رفت و برادر دیگر خود سیدنصیرالدین را که پدرش مؤلف تاریخ طبرستان است نزد شاهرخ میرزا پسر امیرتیمور فرستادو از او طلب کمک برای دفع مخالفان خویش کرد. شاهرخ میرزا نیز موافقت کرد و فرمان داد جمعی از سپاهیان خراسان بکمک او بشتابند. اما پیش از رسیدن سپاهیان خراسان خود سیدعلی ساری بکمک عده ای از اطرافیان خود توانست ساری را دوباره تسخیر کند. و در سال 814 هجری قمریدر رودبار بار دیگر با سیدعلی آملی جنگید و بر او پیروز شد. و در سال 820 هجری قمری سیدعلی ساری بمرض نقرس دچار شد و پس از تعیین پسر خود سیدمرتضی به جانشینی درگذشت. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 346- 349)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زی)
ابن یحیی بن تمیم بن معز بن بادیس بن منصور بن یوسف زیری. هفتمین از بنی زیری در تونس بود. وی در پانزدهم صفر سال 479 هجری قمری در مهدیه متولد شد و در دهم ذی حجۀ سال 509 هجری قمری به سلطنت رسید و در بیست ودوم ربیع الثانی سال 515 هجری قمری درگذشت. (از معجم الانساب زامباور ص 109) (طبقات سلاطین اسلام ص 33). و رجوع به ابن خلکان ج 2 ص 241 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ دَ)
ابن احمد بن موسی بن محمد دیری جوبری دمشقی شافعی، ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. ادیب و شاعر بود و درسال 857 هجری قمری در قریۀ شوبک از بلاد نابلس متولد شد و در 937 هجری قمری درگذشت. (از معجم المؤلفین بنقل از شذرات الذهب ج 2 ص 222. الکواکب السائره ج 2 ص 200)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ دِ هََ)
ابن ابراهیم بن محمد دهکی رازی، مکنّی به ابوالقاسم. وی از اهالی ’دهک’ بود که یکی از قرای ری است. کتاب اغانی را نزد ابوالفرج اصفهانی خواند. پدر او ابوالفرج ابراهیم از منشیان بزرگ شیراز و داماد ابوالفضل عباس شیرازی وزیر بختیار بود. (از معجم الادباء، چ مارگلیوث ج 5 ص 78). و نیز رجوع به ابن الدهکی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَ)
ابن عمر خربونی مصری. متوفی در سال 1327 هجری قمری وی در دیوان وزارت اوقاف، کاتب بود. او راست: 1- شرح الالفاظ الغریبه. 2- ضیاءالعیون علی کشف الظنون. (از معجم المؤلفین بنقل از الاعلام زرکلی ج 5 ص 97. فهرس الازهریه ج 6 ص 118)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فَ لَ)
ابن حسین بن احمد بن حسن بن قاسم بن حسن بن علی همدانی. مشهور به فلکی و مکنی به ابوالفضل. وی محدث و حافظ بود و در شعبان سال 427 هجری قمری در نیشابور درگذشت. او راست: 1- کتاب القاب المحدثین. 2- منتهی الکمال فی معرفهالرجال. (از معجم المؤلفین از اللباب ابن اثیر ج 2 ص 222 و تذکرهالحفاظ ذهبی ج 3 ص 303 و شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 185 و کشف الظنون ص 1397)
لغت نامه دهخدا